جمعیة
هم گذاری
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
بهم پیوستگی، ترکیب، امتزاج، هم گذاری، اختلاط، تلفیق، پیوند، صنع
اجتماع، گروه، انجمن، مجلس، هیئت قانونگذاری، هم گذاری
فرهنگ فارسی
ترجمۀ خودکار برنامهای رایانهای از زبان نمادین به زبان ماشین
فرهنگستان زبان و ادب
{assembly} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] ترجمۀ خودکار برنامه ای رایانه ای از زبان نمادین به زبان ماشین
کلمات دیگر: