مترادف وثیقه : تضمین، رهن، رهینه، ضمانت، گروی
برابر پارسی : گروگان، گروی، پشتوانه
security
bail, collateral, deposit, gage, guarantee, guaranty, margin, pawn, pledge, security, surety
مدرک , سند , دستاويز , ملا ک , سنديت دادن
تضمین، رهن، رهینه، ضمانت، گروی
وثیقة. [ وَ ق َ ] (ع ص ) تأنیث وثیق . (اقرب الموارد). || (اِ) عهدنامه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ) (ناظم الاطباء). || آنچه بدان استواری نمایند در کاری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گروی . گروگان . رهینه . گرو. || نامه ٔ خرید و فروخت . (مهذب الاسماء).
- وثیقه دادن ؛ رهن دادن .
|| استواری عهد و پیمان . (غیاث اللغات ). || (ص ) زمین بسیارگیاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ): ارض وثیقة. (ناظم الاطباء). ج ، وثائق . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
پشتوانه