کلمه جو
صفحه اصلی

وراجی


مترادف وراجی : پرچانگی، پرگویی، حرافی، روده درازی، هرزه درایی

متضاد وراجی : پرحرفی

برابر پارسی : پرگویی

فارسی به انگلیسی

babble, blether, chatter, chattiness, chitchat, comment, dirt, gab, gabbiness, garrulity, garrulousness, loquacity, palaver, prolixity, volubility


talkativeness, loquacity, babble, blether, chatter, chattiness, chitchat, comment, dirt, gab, gabbiness, garrulity, garrulousness, palaver, prolixity, volubility, babbing or gabbling

talkativeness, babbing or gabbling


فارسی به عربی

فک

مترادف و متضاد

پرچانگی، پرگویی، حرافی، روده‌درازی، هرزه‌درایی ≠ پرحرفی


palaver (اسم)
هرزه درایی، وراجی، مکالمه، گفتگوی مفصل

chattiness (اسم)
پر حرفی، وراجی، بلبل زبانی

claver (اسم)
وراجی، گفتار بیهوده

gabble (اسم)
وراجی، گپ، سخن ناشمرده، صدای غاز

prate (اسم)
عبارت سازی، ورور، وراجی، پچ پچ، یاوه گویی، پرگویی، ژاژخایی

cackle (اسم)
هرزه درایی، غدغد، وراجی، صدای مرغ در حالت تخم گذاری

jaw (اسم)
گیره، تنگنا، وراجی، فک، ارواره، دم گیره

فرهنگ فارسی

پرحرفی روده درازی : شغل خوب زیر سر کن دخل دار جان بابا را به وراجی چکار ? ( بهار )

لغت نامه دهخدا

وراجی. [ وِرْ را ] ( حامص ) هرزه و لاف زدن و به هندی بک بک کرنا. ( آنندراج از سفرنامه شاه ایران ). || در تداول پرگویی و با کردن صرف شود :
شغل خوبی زیر سر کن دخل دار
جان بابا را به وراجی چکار؟
بهار ( دیوان ج 2 ص 238 از فرهنگ فارسی معین ).
- وراجی کردن ؛ پرگویی کردن. پرحرفی کردن.

فرهنگ عمید

پرحرفی، پرگویی.

فرهنگ فارسی ساره

پرگوی


واژه نامه بختیاریکا

سر هدهد خَردِن

پیشنهاد کاربران

به چانه افتادن ؛ پرحرفی کردن.


کلمات دیگر: