کلمه جو
صفحه اصلی

هنگفت


مترادف هنگفت : بسیار، درشت، زیاد، سرسام آور، فوق العاده

متضاد هنگفت : اندک

فارسی به انگلیسی

enormous, excessive


enormous, fat, handsome, large, mass , quantity, round, unreasonable, untold, vast


enormous, fat, handsome, large, mass, quantity, round, unreasonable, untold, vast, excessive, tidy

فارسی به عربی

عظیم , کبیر , هائل

مترادف و متضاد

بسیار، درشت، زیاد، سرسام‌آور، فوق‌العاده ≠ اندک


large (صفت)
وسیع، درشت، کامل، فراوان، بزرگ، جامع، لبریز، سترگ، پهن، جادار، بسیط، هنگفت، حجیم

great (صفت)
فراوان، ماهر، بزرگ، کبیر، مهم، ابستن، عظیم، معتبر، عالی، مطنطن، بصیر، زیاد، خطیر، عالی مقام، متعال، هنگفت، تومند

enormous (صفت)
بزرگ، عظیم، عظیم الجثه، هنگفت، یک دنیا

فرهنگ فارسی

ستبر، گنده، زیاد، بسیار
( صفت ) ۱- ستر ضحیم کلفت . ۲- پارچ. کلفت و ضخیم : بهترین جامه ای بود هنگفت مر مرا اوستاد چونین گفت . ( حدیقه ) ۳- بسیار فراوان : مال هنگفت .

فرهنگ معین

(هَ گُ ) (ص . )۱ - ستبر، کلفت . ۲ - بسیار، فراوان .

لغت نامه دهخدا

هنگفت. [ هََ گ ُ ] ( ص ) گنده و سطبر و ضخیم. ( برهان ) :
بهترین جامه ای بود هنگفت
مر مرا اوستاد چونین گفت.
سنائی.
فرستادم به خدمت رقعه وی
به دست پهلوی هنگفت و لمتر.
ابن یمین.
|| کنایه از بسیار هم هست و صاحب مؤیدالفضلا بجای نون تا آورده است که هتگفت باشد. ( برهان ).

فرهنگ عمید

۱. ستبر، گنده.
۲. زیاد، بسیار.


کلمات دیگر: