کلمه جو
صفحه اصلی

همه گیر

فارسی به انگلیسی

infectious

فارسی به عربی

وباء

مترادف و متضاد

epidemic (صفت)
واگیر، مسری، عالمگیر، جهانی، همه گیر

epizootic (صفت)
همه گیر، منتشر شونده در میان جانوران

فرهنگ فارسی

( صفت ) مرضی که اکثر افراد یک منطقه ( یک شهر یا یک مملت و یا قسمتی از یک مملکت ویا قریه ) را دریک زمان مبتلا کند همه گیری غالبا در اثر اشاع. امراض خطرناک مانند وبا حصبه تیفوس و طاعون اتفاق می افتد و مرگ و میر بسیار را موجب میشود .

ویژگی آن دسته از بیماری‌ها که به‌طور ناگهانی در میان مردمان یک ناحیۀ خاص شایع شود


فرهنگ عمید

مرضی که در یک زمان بسیاری از مردم یک شهر را مبتلا سازد.

فرهنگستان زبان و ادب

{epidemic} [پزشکی] ویژگی آن دسته از بیماری ها که به طور ناگهانی در میان مردمان یک ناحیۀ خاص شایع شود


کلمات دیگر: