کلمه جو
صفحه اصلی

میاندهی

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان فیض آباد بخش فیض آباد محولات شهرستان تربت حیدریه .

لغت نامه دهخدا

میاندهی . [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه ، واقع در 73هزارگزی خاور کدکن با 376 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


میاندهی . [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فیض آباد بخش فیض آبادمحولات شهرستان تربت حیدریه ، واقع در 18 هزارگزی جنوب باختری فیض آباد با 131 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


میاندهی. [ دِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه ، واقع در 73هزارگزی خاور کدکن با 376 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن ماشین رو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

میاندهی. [ دِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان فیض آباد بخش فیض آبادمحولات شهرستان تربت حیدریه ، واقع در 18 هزارگزی جنوب باختری فیض آباد با 131 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

دانشنامه عمومی

میاندهی ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
میاندهی (فریمان)
میاندهی (مه ولات)

پیشنهاد کاربران

یکی از روستاهای اطراف شهرستان صومعه سرا در استان گیلان نیز "میانده" نام دارد و پسوند افرادی که ساکن این منطقه هستند "میاندهی" می باشد.


کلمات دیگر: