بیونانی ترازو است
اسطر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
اسطر. [ اَ طُ ] ( ع اِ ) ج ِ سَطر.
اسطر. [ اُ طُ ] ( معرب ، اِ ) به یونانی ترازو را گویند و بعربی میزان خوانند.( برهان ). و این غلط است. رجوع به اسطرلاب شود. || ( اِخ ) نام پادشاهی نیز بوده است. ( برهان ).
اسطر. [ اُ طُ ] ( معرب ، اِ ) به یونانی ترازو را گویند و بعربی میزان خوانند.( برهان ). و این غلط است. رجوع به اسطرلاب شود. || ( اِخ ) نام پادشاهی نیز بوده است. ( برهان ).
اسطر. [ اَ طُ ] (ع اِ) ج ِ سَطر.
اسطر. [ اُ طُ ] (معرب ، اِ) به یونانی ترازو را گویند و بعربی میزان خوانند.(برهان ). و این غلط است . رجوع به اسطرلاب شود. || (اِخ ) نام پادشاهی نیز بوده است . (برهان ).
کلمات دیگر: