کلمه جو
صفحه اصلی

اسطرلابی

فرهنگ فارسی

احمد بن محمد
منسوب به اسطرلاب اسطر لاب ساز .

لغت نامه دهخدا

اسطرلابی. [ اُ طُ ] ( ص نسبی ) منسوب به اسطرلاب.

اسطرلابی. [ اُ طُ ] ( اِخ )ابوالقاسم هبةاﷲ. رجوع به اسطرلابی هبةاﷲ... شود.

اسطرلابی. [ اُ طُ ] ( اِخ ) احمدبن محمد. رجوع به احمدبن محمد صاغانی و رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 78 شود.

اسطرلابی. [ اُ طُ ] ( اِخ ) هبةاﷲبن الحسین بن یوسف مکنی به ابوالقاسم معروف ببدیع. یکی از مشهورترین علمای فلک از مردم ایران متولد بغداد. وی باختراع آلات فلکیه و ساختن آنها شهرت یافت و از این راه در زمان خلافت المسترشد عباسی مالی بسیار بدست کرد و چون درگذشت در این فن جانشینی بجای نماند و او ادیب و شاعر بود و در شعر خویش بفکاهت مایل و بشعر ابن حجاج مولع بود و اشعار او را جمع و مرتب کرد و آن را «درة التاج من شعر ابن الحجاج » نامید و او را زیجی است موسوم به «المعرب المحمودی » که آنرا برای سلطان محمود ابی القاسم بن محمد تألیف کرده است.وفات وی ببغداد در سال 534 هَ.ق. اتفاق افتاده. ( الاعلام زرکلی ج 3 ص 1118 ) ( طبقات الاطباء ج 1 ص 28 ).

اسطرلابی . [ اُ طُ ] (اِخ ) احمدبن محمد. رجوع به احمدبن محمد صاغانی و رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 78 شود.


اسطرلابی . [ اُ طُ ] (اِخ ) هبةاﷲبن الحسین بن یوسف مکنی به ابوالقاسم معروف ببدیع. یکی از مشهورترین علمای فلک از مردم ایران متولد بغداد. وی باختراع آلات فلکیه و ساختن آنها شهرت یافت و از این راه در زمان خلافت المسترشد عباسی مالی بسیار بدست کرد و چون درگذشت در این فن جانشینی بجای نماند و او ادیب و شاعر بود و در شعر خویش بفکاهت مایل و بشعر ابن حجاج مولع بود و اشعار او را جمع و مرتب کرد و آن را «درة التاج من شعر ابن الحجاج » نامید و او را زیجی است موسوم به «المعرب المحمودی » که آنرا برای سلطان محمود ابی القاسم بن محمد تألیف کرده است .وفات وی ببغداد در سال 534 هَ .ق . اتفاق افتاده . (الاعلام زرکلی ج 3 ص 1118) (طبقات الاطباء ج 1 ص 28).


اسطرلابی . [ اُ طُ ] (اِخ )ابوالقاسم هبةاﷲ. رجوع به اسطرلابی هبةاﷲ ... شود.


اسطرلابی . [ اُ طُ ] (ص نسبی ) منسوب به اسطرلاب .


دانشنامه عمومی

اسطرلابی یک نام خانوادگی ست و ممکن است به یکی از افراد زیر اشاره داشته باشد:
بدیع اسطرلابی
مریم اسطرلابی
علی بن عیسی اسطرلابی
ابوحامد احمد بن محمد صاغانی اسطرلابی


کلمات دیگر: