کلمه جو
صفحه اصلی

مشاعر


مترادف مشاعر : حواس، شعور، مشعرها

فارسی به انگلیسی

poets


مترادف و متضاد

حواس، شعور


مشعرها


۱. حواس، شعور
۲. مشعرها


فرهنگ فارسی

جمع مشعر
(اسم ) جمع مشعر : ۱ - حواس . ۲ - جاهای عبادت حاجیان . ۳- جاهای قربانی کردن .
شعر گوینده و شاعر پست

فرهنگ معین

(مَ عِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ مشعر. ۱ - حواس . ۲ - جاهای عبادت حاجیان . ۳ - جاهای قربانی کردن .

لغت نامه دهخدا

مشاعر. [ م َ ع ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مَشعر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || حواس. ( اقرب الموارد ). حواس پنجگانه ظاهری و حواس باطنی. ( ناظم الاطباء ).
- مشاعرالحج ؛ معالمه الظاهرة للحواس. علامتهای حج که بر حواس ظهور داشته باشد. ( از محیط المحیط ).

مشاعر. [ م ُ ع ِ ] ( ع ص ) شعرگوینده و شاعر پست. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به متشاعر شود.

مشاعر. [ م َ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ مَشعر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || حواس . (اقرب الموارد). حواس پنجگانه ٔ ظاهری و حواس باطنی . (ناظم الاطباء).
- مشاعرالحج ؛ معالمه الظاهرة للحواس . علامتهای حج که بر حواس ظهور داشته باشد. (از محیط المحیط).


مشاعر. [ م ُ ع ِ ] (ع ص ) شعرگوینده و شاعر پست . (ناظم الاطباء). و رجوع به متشاعر شود.


فرهنگ عمید

= مشعر

مشعر#NAME?


دانشنامه آزاد فارسی

مشاعر (المشاعر). مَشاعِر (المَشاعِر)
کتابی به عربی، در بیان حکمت متعالیه، تألیف ملاصدرا. کتاب در دو بخش کلّی مباحث امور عامه و مباحث الهیات به معنی اخص تدوین یافته است. این اثر از کتب مهم درسی بوده است و کسانی چون محمدجعفر لاهیجانی، میرزا احمد اردکانی، محمد دنبلی، محمد شهدادی، محمدباقر همدانی، محمدباقر یزدی، محمد خلخالی، شیخ احمد احسایی و دیگران، به آن شرح ها و تعلیقه هایی نوشته اند. ظاهراً نخستین بار بدیع الملک میرزا عمادالدوله آن را به فارسی ترجمه و شرح کرد و شرح فارسی خود را عمادالحکمه نامید. المشاعر افزون بر چاپ سنگی (۱۳۱۵ق)، با حواشی هانری کُربن به همراه عمادالحکمه و ترجمه ای فرانسوی چاپ شده است (تهران، ۱۳۴۲ش).

پیشنهاد کاربران

حواس
حال و حواس
عقل
شعور
توان تمیز
تشخیص


کلمات دیگر: