برابر پارسی : خمیدگی، کژی
انحناء
برابر پارسی : خمیدگی، کژی
فارسی به عربی
ریح
عربی به فارسی
خميدن , خمش , زانويه , خميدگي , شرايط خميدگي , زانويي , گيره , خم کردن , کج کردن , منحرف کردن , تعظيم کردن , دولا کردن , کوشش کردن , بذل مساعي کردن
مترادف و متضاد
انحراف، شکست، انحناء، پیچش، انکسار، خم سازی
باد، نفس، نفخ، انحناء، پیچ دان
خم، خمیدگی، چین، انحناء
خمیدگی، کجی، انحنا، انحناء، پیچش، مقدار انحناء
خمیدگی، انحناء، خم سازی
خمیدگی، پیچ و خم، انحناء
خمیدگی، کجی، انحناء، خم سازی، انعطاف، صرف فعل
خمیدگی، انحناء، خم سازی، انعطاف
انحراف، انحناء، پیچش، خم سازی
خمیدگی، کجی، انحناء، خم سازی، تصریف
انحناء
فرهنگ معین
(اِ حِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) خم شدن ، کج گردیدن . ۲ - (اِمص . ) خمیدگی ، کجی . ۳ - خمیدگی خط .
لغت نامه دهخدا
انحناء. [ اِ ح ِ ]( ع مص ) خمیده و کج گردیدن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خمیده و گوژپشت شدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). انعطاف. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ). خمیده شدن. کج گردیدن. چفته شدن. ( فرهنگ فارسی معین ). دوتا شدن. ( یادداشت مؤلف ). یقال : حناالعود حنواً فانحنی. ( ناظم الاطباء ). || در اصطلاح ریاضی آن است که خط چنان باشد که اجزاء مفروضه آن در همه اوضاع بر همدیگر انطباق نیابد مانند اجزاء مفروضه ٔکمان ، که فقط در موقعی که قسمت مقعر یک قوس را بر قسمت محدب یک قوس دیگر قرار دهیم انطباق می یابند و درغیر این وضع منطبق نمی شوند. ( از تعریفات جرجانی ).
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] انحناء یعنی خم شدن و از آن در باب صلات سخن رفته است.
انحناء در رکوع به اندازهای که انگشتان دست به زانو برسد، از واجبات رکوع است.
مقدار انحناء در رکوع برای زنان
بر زنان مستحب است قدری کمتر خم شوند.
مقدار انحناء در رکوع برای ناتوان و کسی که نشسته نماز می خواند و عریان
ناتوان و کسی که نشسته نماز میخواند، باید به اندازه ممکن باشد.
مقدار انحناء در عریان
...
انحناء در رکوع به اندازهای که انگشتان دست به زانو برسد، از واجبات رکوع است.
مقدار انحناء در رکوع برای زنان
بر زنان مستحب است قدری کمتر خم شوند.
مقدار انحناء در رکوع برای ناتوان و کسی که نشسته نماز می خواند و عریان
ناتوان و کسی که نشسته نماز میخواند، باید به اندازه ممکن باشد.
مقدار انحناء در عریان
...
wikifeqh: انحناء
کلمات دیگر: