مترادف معالج : درمانگر، درمان کننده، علاج کننده، مداواگر
برابر پارسی : درمانگر، درمان کن، چاره گر
treating
curative, curer
عمل کننده , تکميل کننده , تمام کننده , متخصص درمان شناسي , درمان شناس
صفت درمانگر، درمانکننده، علاجکننده، مداواگر
درمانگر، درمانکننده، علاجکننده، مداواگر
معالج . [ م ُ ل َ ] (ع ص ) علاج کرده شده . (آنندراج ). || چاره شده و تیمارشده . || آماده گشته . || طبخ شده . (ناظم الاطباء).
مسعودسعد.