مترادف انبازی : شراکت، شرکت، شریکی، مشارکت، همدستی، همکاری
انبازی
مترادف انبازی : شراکت، شرکت، شریکی، مشارکت، همدستی، همکاری
فارسی به انگلیسی
partnership, companionship
communion, participation, partnership
مترادف و متضاد
شرکت در مالکیت، مشارکت، شرکاء، انبازی
شراکت، شرکت، شریکی، مشارکت، همدستی، همکاری
فرهنگ فارسی
شرکت (در امور مادی و معنوی ) همکاری همدستی .
فرهنگ معین
( اَ ) (اِمص . )۱ - شراکت ، شریک بودن . ۲ - همدستی ، همکاری .
لغت نامه دهخدا
انبازی. [ اَم ْ ] ( حامص ) مزیدعلیه انباز. ( آنندراج ). شرکت. ( مؤید الفضلاء ) ( ناظم الاطباء ). شرکت در امور مادی و معنوی. همکاری. همدستی. ( فرهنگ فارسی معین ). شرک. ( دهار ). شرکت. مشارکت. تشارک. اشتراک. ( یادداشت مؤلف ). شراکت. ( آنندراج ). خلطه. شقص. شقیص. ( منتهی الارب ) : بدانکه این شدادبن عاد بود که ولایت همه جهان ازشرق تا غرب او را بود و همه پادشاهان بدست وی مقهور بودند پس با خدای تبارک و تعالی انبازی گرفت و بهشتی کرد بر مثال بهشت آن جهان. ( تاریخ بلعمی ). پادشاهی بانبازی نتوان کردن. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 345 ).
گر انبازی بدین اندر ز حیلتگر جدا کردی
و گر نی مر مرا با تو بدین در نیست انبازی.
تا ز یکی هفتصد آید ببار.
پای ز انبازی او بازکش.
که مصلحت نبود خسروی بانبازی.
از سخای تو شود ساخته این انبازی.
هر کسی کاری گزیند زافتقار.
بدولت تو نگه می کند بانبازی.
گر همه مایه زیان می کند انبازی به.
گر انبازی بدین اندر ز حیلتگر جدا کردی
و گر نی مر مرا با تو بدین در نیست انبازی.
ناصرخسرو.
دانه به انبازی شیطان مکارتا ز یکی هفتصد آید ببار.
نظامی.
نیست یکی ذره جهان نازکش پای ز انبازی او بازکش.
نظامی.
خطاب خسرو انجم کنون بگردانندکه مصلحت نبود خسروی بانبازی.
ظهیر فاریابی.
اندرین موسم انباز کرم [ کلم ؟ ] لوزینه ست از سخای تو شود ساخته این انبازی.
سوزنی.
چون بانبازیست عالم برقرارهر کسی کاری گزیند زافتقار.
مولوی.
خبیث را چو تعهد کنی و بنوازی بدولت تو نگه می کند بانبازی.
( گلستان ).
با چنین یار که ما عقد محبت بستیم گر همه مایه زیان می کند انبازی به.
سعدی.
|| در شواهد زیر ظاهراً اصطلاح طبی است و معنی علت یا «اختلال در عضوی که باعث بروز مرض در عضوی دیگر شود» می دهد : آب که بچشم فرود آید اگر بابتدا بود و علامات پدید آمده بود و دیدار هنوز بازناداشته بود علاج پذیر بود و آسان بود و بازچن [ چون ] مستحکم شده بود و دیدار بازداشته بود علاج دشوار بود و این بیماری خاص بود و بانبازی معده بود... ( هدایةالمتعلمین چ دانشگاه مشهد صص 280 - 281 ).آفتها که بانبازی دیگر افتد یا به انبازی دماغ یا به انبازی دیگر افتد یا به انبازی نخاع یا به انبازی دل یا به انبازی دیگر احشاء. ( ذخیره خوارزمشاهی ).فرهنگ عمید
شرکت، همکاری، همدستی.
جدول کلمات
اشتراک
پیشنهاد کاربران
مشارکت
همدستی . . . . . . مشارکت . . . . . . شریکی. . . . .
کلمات دیگر: