مترادف انباشتگی : آکندگی، امتلا، پری
انباشتگی
مترادف انباشتگی : آکندگی، امتلا، پری
فارسی به انگلیسی
ful(l)ness, repletion
accumulation, aggregation, accretion, collection, congestion, jam
فارسی به عربی
تراکم , تکتل , غزارة
مترادف و متضاد
فراوانی، کمال، انباشتگی، درشتی، فراخی، دامنه، نوسان، میدان نوسان، بزرگی، میدان، استعداد، فاصلهء زیاد، فضا داری
انباشتگی، ذخیره، توده، جمع اوری
انباشتگی
انباشتگی، توده، تراکم، انبار
انباشتگی، توده، جمع اوری، گردآوری
انباشتگی، تکمیل، پری، پرسازی
آکندگی، امتلا، پری
فرهنگ فارسی
پری . امتلا . یا فرط مال و کثرت منال.
لغت نامه دهخدا
انباشتگی. [ اَم ْ ت َ ] ( حامص ) پری امتلا. ( ناظم الاطباء ). || فرط مال و کثرت مثال. ( شعوری ج 1 ورق 132 ب ).
فرهنگ عمید
پری، پرشدگی.
پیشنهاد کاربران
تراکم
توده و انباشتگی =کوت
کلمات دیگر: