کلمه جو
صفحه اصلی

اطمینان کردن

فارسی به انگلیسی

rely, trust

فارسی به عربی

( اطمینان کردن(به ) ) فوض

مترادف و متضاد

accredit (فعل)
به رسمیت شناختن، معتبر شناختن، اعتبارنامه دادن، معتبر ساختن، اختیار دادن، اطمینان کردن، مورد اطمینان بودن یا شدن

confide (فعل)
اطمینان کردن، سپردن، اعتماد داشتن به، محرمانه گفتن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) اطمینان داشتن .

پیشنهاد کاربران

خاطر جمع شدن از کسی و شک نداشتن به او


کلمات دیگر: