کلمه جو
صفحه اصلی

انتظار رفتن


برابر پارسی : پیش بینی شدن

فرهنگ فارسی

انتظار بردن منتظر بودن

لغت نامه دهخدا

انتظار رفتن. [ اِ ت ِ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) انتظار بردن. منتظر بودن :
شب همه شب انتظار صبح رویی میرود
کآن صباحت نیست این صبح جهان افروز را.
سعدی.

پیشنهاد کاربران

انتظار رفتن:
این فعل مرکب با" امید رفتن" یا" امیدبودن" تقریباً مرادف است و بنابراین متمم آن ( یا جمله پیروی که به دنبال آن می آید باید از زمره امور خواستنی و آرزو کردنی باشد. مثلاً کسی که می گوید "بیمار تب کرده است و انتظار می رود که به زودی عرق کند" در واقع عرق کردن بیمار را امر مطلوبی می داند و قلبا آن را آرزو می کند حال اگر کسی بگوید: "بیمار تب کرده است و انتظار می رود که به زودی بمیرد"، در مورد این جمله نیز عین همان نکته صدق می کند، یعنی مرگ بیمار برای گوینده خواستنی و آرزو کردنی است. امروزه رسانه ها خاصه رادیو و تلویزیون غالباً این فعل مرکب را به گونه ای به کار می برند که شنونده را در حسن نیت و نوع دوستی گوینده به شک اندازد مانند این عبارت:" بیش از ۱۶۰ افسر عراقی به اتهام سستی در جنگ در زندان های مخوف صدام به سر م می برند و انتظار می رود که همه آنها به اعدام محکوم شوند" شنوندگان مطمئن باشند که غرض سویی در کار نبوده و تهیه کنندگان این خبر آرزو نداشته اند که افسران زندانی به اعدام محکوم شوند. فقط در ترجمه خبر اصطلاح انگلیسی it is expected thatرا به جای اینکه "به احتمال می رود" یا "پیش بینی می شود" ترجمه کنند به این صورت خشونت آمیز به فارسی برگردانده اند.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۴۳. )


کلمات دیگر: