برابر پارسی : گزینشی
انتخابی
برابر پارسی : گزینشی
فارسی به انگلیسی
elective, elected
elect, elective, optional, selective
فارسی به عربی
اختیاری , انتخابی , متبنی
عربی به فارسی
گزينشي , انتخابي , گزينگر
مترادف و متضاد
انتخابی، اقتباسی، مربوط به قضیه پسرخواندگی عیسی
انتخابی، برگزیده، انتخاب کننده، گزینشی، گزیننده، گزیده، بهگزین، مبنی بر انتخاب، دارای حسن انتخاب گلچین کننده
انتخابی، گزینشی
انتخابی، اختیاری
انتخابی، انتصابی
فرهنگ فارسی
اختیار شده و برگزیده
لغت نامه دهخدا
انتخابی. [ اِ ت ِ ] ( ص نسبی ) اختیارشده و برگزیده. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی ساره
گزینش
پیشنهاد کاربران
Alternative
کلمات دیگر: