کلمه جو
صفحه اصلی

بینما


برابر پارسی : میانه، میان

عربی به فارسی

در صورتيکه , هنگاميکه , حال انکه , ماداميکه , در حين , تاموقعي که , سپري کردن , گذراندن , در خلا ل مدتي که , در حاليکه , درمدتي که , ضمن اينکه


فرهنگ فارسی

بینا

لغت نامه دهخدا

بینما. [ ب َ ن َ ] ( ع اِ ) بَیْنا. رجوع به بَیْنا شود.


کلمات دیگر: