کلمه جو
صفحه اصلی

مشغولیت


مترادف مشغولیت : اشتغال، تفرج، تفریح، تفنن، دل مشغولی، سرگرمی، گرفتاری، لعب، مشغله

برابر پارسی : سرگرمی

فارسی به انگلیسی

occupation, employment, amusement, activity

employment, amusement


activity


فارسی به عربی

ارتباط , هوایة

مترادف و متضاد

entertainment (اسم)
سرگرمی، پذیرایی، مشغولیت، مهمانی

avocation (اسم)
کار، سرگرمی، کار فرعی، مشغولیت، کار جزیی، حرفه، کسب

اشتغال، تفرج، تفریح، تفنن، دل‌مشغولی، سرگرمی، گرفتاری، لعب، مشغله


فرهنگ فارسی

۱- مشغول شدن اشتغال . ۲ - ( اسم ) سرگرمی جمع : مشغولیات .

فرهنگ معین

(مَ یَّ ) [ ازع . ] ۱ - (مص جع . ) مشغول شدن ، اشتغال . ۲ - (اِ. ) سرگرمی . ج . مشغولیت .

لغت نامه دهخدا

مشغولیت. [ م َ لی ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ، اِ ) مشغول بودن. اشتغال. سرگرمی. ج ، مشغولیات.


کلمات دیگر: