کلمه جو
صفحه اصلی

انات


برابر پارسی : ( آنات ) دم ها، هنگام ها

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - توقف درنگی تائ نی آهستگی. ۲ - بردباری تحمل . ۳ - وقر وقار .

فرهنگ معین

( آنات ) [ ع . ] ( اِ. ) جِ آن .
( اَ ) [ ع . اناة ] ( اِ. ) ۱ - توقف ، آهستگی . ۲ - بردباری ، عمل . ۳ - وقار.

( اَ ) [ ع . اناة ] ( اِ.) 1 - توقف ، آهستگی . 2 - بردباری ، عمل . 3 - وقار.


لغت نامه دهخدا

( آنات ) آنات. ( ع اِ ) ج ِ آن.
انأت. [ اِ ءَ ] ( ع مص ) گران گردانیدن و سنگین کنانیدن و سبب میل کردن شدن. ( ناظم الاطباء ). گران گردانیدن و مایل ساختن گرانی بار. ( منتهی الارب ). گویند: اناء الحمل ؛ اذا اثقله و اماله کذهبت به و اذهبت. ( از منتهی الارب ). || ( اِ ) دیر و درنگ و آهستگی و تأنی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) .

انات.[ اَ ] ( از ع ، اِ ) درنگ. ( غیاث اللغات ). توقف و درنگی. تأنی. آهستگی. ( فرهنگ فارسی معین ) :
لیک مؤمن زاعتماد آن حیات
می کند غارت بمهل و با انات.
مولوی ( مثنوی ).
|| بردباری. تحمل. || وقر. وقار. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به اناةشود.

اناة. [ اَ ] ( ع اِ ) توقف و درنگی. ( از ناظم الاطباء ). درنگ. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). آهستگی. سکون. ضد عجله. ( یادداشت مؤلف ). || بردباری و تحمل و وقار. ( ناظم الاطباء ). تحمل و وقار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). حلم. ( یادداشت مؤلف ). || ( ص ) زن آهسته. ( مهذب الاسماء ). زن سست دیرخیز. ( منتهی الارب ). زن سست و باوقار در نشست و برخاست و رفتار. ( ناظم الاطباء ).
- اهل الاناة ؛ مردم سست و تنبل و کاهل. ( ناظم الاطباء ).
لغتی است در وناة. ( از منتهی الارب ). و رجوع به وناة و انات شود.

انات .[ اَ ] (از ع ، اِ) درنگ . (غیاث اللغات ). توقف و درنگی . تأنی . آهستگی . (فرهنگ فارسی معین ) :
لیک مؤمن زاعتماد آن حیات
می کند غارت بمهل و با انات .

مولوی (مثنوی ).


|| بردباری . تحمل . || وقر. وقار. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به اناةشود.

پیشنهاد کاربران

به معنی مادر



کلمات دیگر: