کلمه جو
صفحه اصلی

انحنا


مترادف انحنا : اعوجاج، پیچ، خم، خمیدگی، قوس، کجی، گوژی

برابر پارسی : خَمیدگی، خمیدگی، کژی، کمانش

فارسی به انگلیسی

bend, bight, bow, camber, crook, crookedness, curvature, curve

مترادف و متضاد

curvature (اسم)
خمیدگی، کجی، انحنا، انحناء، پیچش، مقدار انحناء

اعوجاج، پیچ، خم، خمیدگی، قوس، کجی، گوژی


فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) خمیده شدن کج گردیدن چفته شدن . ۲ - ( اسم ) خمیدگی کجی اعوجاج چفتگی . ۳ - خمیدگی خط .

لغت نامه دهخدا

انحنا. [ اِح ِ ] ( ع اِمص ) خمیدگی و کجی و اعوجاج. ( ناظم الاطباء ). خمیدگی. ( از اصطلاحات فرهنگستان ). کجی. اعوجاج. چفتگی. ( فرهنگ فارسی معین ). بخمی. کوژی. دوتایی. دوتاهی. دولایی. خوهلی. کژی. ( یادداشت مؤلف ) :
ابیات من چو تیر است از شست طبع من
زیرا یکی کشیده کمانم ز انحنا.
مسعودسعد.
- انحنا داشتن ؛ خمیدگی و کجی داشتن. ( ناظم الاطباء ).
- قابل انحنا ؛ چیزی که بتوان آنرا کج کرد. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

خمیده شدن، کج شدن، خمیدگی.

دانشنامه عمومی

در ریاضیات، فیزیک، و مکانیک مفهوم انحنا (Curvature) میزان دورافتادگی و انحراف اشیاء هندسی از حالت هموار، صاف، و مسطح آن ها را می سنجد. در منحنی محاسباتی، به بالاترین نقطه در منحنی، نقطه پیک (peak) گویند.
Dubrovin, B. A. , Fomenko, A. T. , and Novikov, S. P. Modern Geometry - Methods and Applications, Second Edition, Springer-Verlag, New York, 1992 ISBN 3-540-97663-9

فرهنگ فارسی ساره

کمانش، خمیدگ


پیشنهاد کاربران

هدا


کلمات دیگر: