کلمه جو
صفحه اصلی

انتباه


مترادف انتباه : آگاهی، بیداری، نبل، توجه، دقت

متضاد انتباه : غفلت

فارسی به انگلیسی

waking, vigilance

عربی به فارسی

توجه , رسيدگي , پروا , اعتنا , ملا حظه , رعايت , مراعات , اعتناکردن (به) , محل گذاشتن به , ملا حظه کردن


مترادف و متضاد

آگاهی، بیداری، نبل ≠ غفلت


توجه، دقت


۱. آگاهی، بیداری، نبل
۲. توجه، دقت ≠ غفلت


فرهنگ فارسی

بیدارشدن، آگاه شدن ، آگاهی، بیداری
۱ - ( مصدر ) آگاه شدن بیدار گشتن . ۲ - ( اسم ) آگاهی بیداری . ۴ - زوال غفلت از دل . جمع : انتباهات .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) آگاه شدن ، عبرت گرفتن . ۲ - (اِمص . ) آگاهی ، بیداری . ۳ - تنبیه شدن .

لغت نامه دهخدا

انتباه. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بیدار گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). بیدار شدن. ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ). بیدار گشتن. ( فرهنگ فارسی معین ). || شرف یافتن. || آگاهی یافتن. ( از اقرب الموارد ). آگاه شدن. ( فرهنگ فارسی معین ). خبردار شدن. || آگاه کردن. ( غیاث اللغات ). || تنبه و آگاهی و بیداری و یادآوری. ( ناظم الاطباء ). آگاهی. بیداری. ( فرهنگ فارسی معین ) : در اظهار آن با تو تأملی میکردم که مگر انتباهی یابی. ( کلیله و دمنه ).
درآمد واسطی را انتباهی
بدیوانه ستان درشد بگاهی.
عطار ( الهی نامه ).
حاصل عرش این چهارند و تو شاه
بهترین ِ هر چهاری زانتباه.
مولوی.
نعمت آرد غفلت و شکر انتباه
صید نعمت کن بدام شکر شاه.
مولوی.
آن شود شاد از نشان کو دیده شاه
چون ندید او را نباشد انتباه.
مولوی.
|| ( اصطلاح تصوف ) زوال غفلت ازدل. ( از فرهنگ فارسی معین ). منع حق است بنده را بواسطه القاآت اضطراب آور در حالیکه گشاینده است گرههای غرور و غفلت او را به طریق عنایت به وی. ( از تعریفات جرجانی ). || ( اصطلاح روانشناسی ) دقت. ( از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

۱. بیدار شدن، بیداری.
۲. آگاه شدن، آگاهی.

دانشنامه عمومی

به معنی جدول اوقات شرعی بویژه در ماه مبارک رمضان در استان فارس متداول است.


پیشنهاد کاربران

حروف اصلی[ ن ب ه]



کلمات دیگر: