تکریم کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
بجل , مجد
مترادف و متضاد
ستودن، ستایش کردن، علم کردن، تجلیل کردن، تعریف کردن از، تکریم کردن، مشهور کردن، بر جسته کردن، جلال دادن
تکریم کردن، موقر ساختن، شان و مقام دادن به
تکریم کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) گرامی داشتن بزرگوار شمردن ارجمند شمردن .
لغت نامه دهخدا
تکریم کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گرامی داشتن. حرمت کردن. احترام کردن. منزه داشتن :
بنده را از تو سوءالی است به توجیه جواب
نکند مردم پاکیزه سیر جز تکریم.
بنده را از تو سوءالی است به توجیه جواب
نکند مردم پاکیزه سیر جز تکریم.
سعدی.
کلمات دیگر: