کلمه جو
صفحه اصلی

مذروع

فرهنگ فارسی

گز کرده

لغت نامه دهخدا

مذروع. [ م َ ] ( ع ص ) گزکرده. ( آنندراج ). به گز پیموده شده. ( فرهنگ خطی ). که با ذراع اندازه گرفته و پیموده شده است. نعت است از ذرع. رجوع به ذرع شود.


کلمات دیگر: