کلمه جو
صفحه اصلی

مذمم

فرهنگ فارسی

مرد بسیار نکوهیده

لغت نامه دهخدا

مذمم. [ م ُ ذَم ْ م َ ] ( ع ص ) مردبسیارنکوهیده. ( منتهی الارب ). مذموم. ( اقرب الموارد ). سخت مذموم. ( از متن اللغة ). || مکان مذمم ؛مکانی که آن را ذمت و حرمت باشد. ( از متن اللغة ).


کلمات دیگر: