مرتاح. [ م ُ ] ( ع ص ، اِ ) اسب پنجم در مسابقت. ( مهذب الاسماء ). اسب پنجم از اسبان رهان. ( منتهی الارب ). اسبی که در مسابقه پنجم شود. ( از متن اللعة ). اسب پنجمین در مسابقه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || صاحب راحت و نشاط. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :
تنت چو طبعت صافی و طبع چون تن راست
دلت ز جانت مسرور و جان ز دل مرتاح.
مسعودسعد.