نیک دل
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
اسم: نیک دل (پسر) (فارسی) (تلفظ: nik del) (فارسی: نیکدل) (انگلیسی: nik del)
معنی: فرد مهربان و نیک
معنی: فرد مهربان و نیک
لغت نامه دهخدا
نیک دل. [ دِ ] ( ص مرکب ) خوش قلب. خوش فطرت. کریم النفس. مهربان. خیرخواه. ( ناظم الاطباء ). نیک درون. نیکونهاد. خیرخواه :
که با اسقف نیک دل پاک رای
زدیم از بد و نیک هرگونه رای.
که هم نیک دل بود و هم میزبان.
سخن های شایسته با او براند.
بر تو ای نیک دل نیک خوی پاک سیر.
ای پاک اصل ای پاک رای ای پاک طبع ای پاک دین.
مهتر نیک خوی نیک دل نیک زبان.
بدو گفت کای نیک دل رهنمون.
که با اسقف نیک دل پاک رای
زدیم از بد و نیک هرگونه رای.
فردوسی.
بیامد دوان مرد پالیزبان که هم نیک دل بود و هم میزبان.
فردوسی.
فرستاده ای نیک دل را بخواندسخن های شایسته با او براند.
فردوسی.
ایزد این دولت فرخنده و پاینده کنادبر تو ای نیک دل نیک خوی پاک سیر.
فرخی.
ای نیک نام ای نیک خوی ای نیک دل ای نیک روی ای پاک اصل ای پاک رای ای پاک طبع ای پاک دین.
فرخی.
آفتاب ادبا باد و خدای رؤسامهتر نیک خوی نیک دل نیک زبان.
فرخی.
سپهبد گشاد از مژه جوی خون بدو گفت کای نیک دل رهنمون.
اسدی.
نیک دل باش تانیک بین باشی. ( قابوسنامه ).فرهنگ عمید
خوش قلب، خوش فطرت.
پیشنهاد کاربران
بهمنش
کلمات دیگر: