کلمه جو
صفحه اصلی

نهله

فرهنگ اسم ها

اسم: نهله (دختر) (عربی) (تلفظ: nahle) (فارسی: نهله) (انگلیسی: nahle)
معنی: جرعه، سیراب

فرهنگ فارسی

جائی است میان کرمان و سیستان

لغت نامه دهخدا

( نهلة ) نهلة. [ ن َ ل َ ] ( ع ص ) ابل نهلة؛ شتران نخست بر آب آمده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). || ( اِ ) جرعه. آشام : هرکه شما را یک نهله آب بخوراند به نام مسیح راست بگویم به شما که ثواب آن کس ضایع نشود. ( ترجمه دیاتسارون ص 142 ) ( یادداشت مؤلف ).

نهلة. [ ن َ هََ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ ناهل. رجوع به ناهل شود.
نهله. [ ] ( اِخ ) جائی است میان کرمان و سیستان. ( حدود العالم ) ( یادداشت مؤلف ).

نهله . [ ] (اِخ ) جائی است میان کرمان و سیستان . (حدود العالم ) (یادداشت مؤلف ).


نهلة. [ ن َ ل َ ] (ع ص ) ابل نهلة؛ شتران نخست بر آب آمده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || (اِ) جرعه . آشام : هرکه شما را یک نهله آب بخوراند به نام مسیح راست بگویم به شما که ثواب آن کس ضایع نشود. (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 142) (یادداشت مؤلف ).


نهلة. [ ن َ هََ ل َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناهل . رجوع به ناهل شود.


پیشنهاد کاربران

نهله : نهله اسم دختر با ریشه عربی است . نهله ( عربی ) ، 1 - جرعه؛ 2 - سیراب.

مناهل : چشمه ها

نهله : نهله ( عربی ) ، جرعه، سیراب.


کلمات دیگر: