کلمه جو
صفحه اصلی

اصفاک

فرهنگ فارسی

نام یکی از دهستانهای ۷ گانه شهرستان فردوس که واقع است در جنوب دهستان نیگنان و شمال دهستان کروند . هوای دهستان گرم و در تابستان سوزان است .

لغت نامه دهخدا

اصفاک. [ اَ ] ( اِخ ) مرکز دهستان اصفاک بخش بشرویه شهرستان فردوس واقع در 37 هزارگزی شمال باختری بشرویه و 30 هزارگزی شمال مالرو عمومی نیگنان به زین آباد. محلی جلگه ، گرمسیر و سکنه آن 636 تن است که شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پنبه ، ارزن ،ابریشم و تریاک است. شغل اهالی زراعت ، کرباس بافی و راه ده مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

اصفاک. [ اَ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای هفتگانه شهرستان فردوس که واقع است در جنوب دهستان نیگنان و شمال دهستان کروند. هوای دهستان گرم و در تابستان سوزان است. آب کلیه قراء ازقنوات تأمین میشود و محصول عمده آنها غلات ، تریاک ،گاورس و میوه هاست. کلیه آبادیهای این دهستان 18 آبادی بزرگ و کوچک و مجموع نفوس آنها 417 تن است. شغل مردان زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه بافی و کرباس بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

اصفاک . [ اَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای هفتگانه ٔ شهرستان فردوس که واقع است در جنوب دهستان نیگنان و شمال دهستان کروند. هوای دهستان گرم و در تابستان سوزان است . آب کلیه ٔ قراء ازقنوات تأمین میشود و محصول عمده ٔ آنها غلات ، تریاک ،گاورس و میوه هاست . کلیه ٔ آبادیهای این دهستان 18 آبادی بزرگ و کوچک و مجموع نفوس آنها 417 تن است . شغل مردان زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه بافی و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


اصفاک . [ اَ ] (اِخ ) مرکز دهستان اصفاک بخش بشرویه ٔ شهرستان فردوس واقع در 37 هزارگزی شمال باختری بشرویه و 30 هزارگزی شمال مالرو عمومی نیگنان به زین آباد. محلی جلگه ، گرمسیر و سکنه ٔ آن 636 تن است که شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پنبه ، ارزن ،ابریشم و تریاک است . شغل اهالی زراعت ، کرباس بافی و راه ده مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


دانشنامه عمومی

اصفاک یک روستا در ایران است که در دهستان علی جمال واقع شده است. اصفاک ۱۱۰ نفر جمعیت دارد.

پیشنهاد کاربران

اصفاک ابادی دردهستان علی جمال بشرویه که وجه تسمیه ان باتوجه به اسم زرتشی اصپاک ازدوکلمه مرکب اص پاک بمعنای سرزمین پاک شده یا اصل پاک شده مباشدکه درتلفظ زرتشی اصفاک واصفهک به سرزمین پهناوری که تابعه ان زیادباشد اطلاق مشود کلمه اصفهان نصف جهان بدلیل پهنای تابعیت اقوامی که منتسب به سرزمینی خاص باشندگفته میشود اص یا شاخصه بلد وسرزمینی که درنگاه عامه شناخته باشد باسپاس

اصفاک یه واژه زرتشتی به سرزمینی بااصالت پاک شده اصفهک یااصفهان سرزمینی شاخص یابخشی شناخته که بلاددیگری داردومعنای عامه فهم داشته اصپاک که درتغییرکاربردبه اصفاک سرزمینی پاک اوپتیک


کلمات دیگر: