کلمه جو
صفحه اصلی

نیکو اندام

فرهنگ فارسی

خوش اندام ٠ خوش ترکیب ٠

لغت نامه دهخدا

نیکواندام. [ اَ ] ( ص مرکب ) خوش اندام. خوش ترکیب : مطرهف ؛ مرد تمام خلقت نیکواندام.ظبیة همیر؛ آهو ماده نیکواندام. ( از منتهی الارب ).


کلمات دیگر: