کلمه جو
صفحه اصلی

اینه داری

فرهنگ فارسی

( آینه داری ) عمل آیینه دار

لغت نامه دهخدا

( آینه داری ) آینه داری. [ ی ِ ن َ / ن ِ ] ( حامص مرکب ) عمل آینه دار : دریغ آمدم همی تربیت ستوران و آینه داری در محلت کوران. ( گلستان ). || سرتراشی. گرّایی. سلمانی گری. حلاقی. مُزَیِّنی. || دلاکی. || حجامی.

دانشنامه عمومی

آینه داری. آینه داری یک فن روایی است بدین صورت که نویسنده سایه ای از رویدادهای مهم داستان را، پیس از وقوعشان، در اثر نمایان کند و در خواننده انتظاری برانگیزد.
en:Foreshadowing
به عبارت دیگر، آینه داری، دادن پیش آگاهی ضمنی از نتیجه و پایان روایت به مخاطب است. صحنهٔ آینده نما، صحنه ای است که از لحاظ زمانی، نقطه ای جلوتر از نقطهٔ فعلی داستان را روایت می کند. آینه داری گاهی از طریق پیشگویی یک شخصیت داستان انجام می گیرد.
منتقد ادبی، گری سال مورسون، بیان می کند که نقطهٔ مقابل آینه داری، سایه اندازی (سایدشدویینگ) است. سایه اندازی را می توان در رمان های حماسی نویسندگانی چون لئو تولستوی و فیودور داستایفسکی یافت. سایه اندازی، افزودن صحنه هایی به داستان است که، بعداً برای مخاطب معلوم می شود که ربطی به پیرنگ داستان نداشته اند. به عقیدهٔ مورسن، این، موجب افزایش راست نمایی و طبیعی تر شدن، داستان می شود، زیرا مخاطب می داند که در زندگی واقعی، بر خلاف آنچه که در رمان ها می خوانیم، بیشتر وقایع کم اهمیت و بی ثمر هستند. این «حس ساختارگریزی» مخاطب را دعوت به «تفسیر و زیر سؤال بردن پیش آمدهایی که رخ می دهند، می کند».
به سرنخی که برای گمراهی مخاطب طراحی شده باشد نکتهٔ انحرافی می گویند. آینده نمایی شگردی مشابه آینه داری است، اگرچه آینه داری به یکی از چند رخداد یا پیامدی اشاره می کند که در بستر داستان امکان به وقوع پیوستن آن ها باشد.


کلمات دیگر: