مترادف مستعد : زرنگ، باهوش، بااستعداد، آماده، حاضر، مهیا، سازور، سزاوار، قابل، لایق، بارور، حاصل خیز
متضاد مستعد : غیرمستعد، نامستعد
برابر پارسی : آماده، دریابنده
fit, talented, apt, disposed, ready, susceptible
apt, inclined, liable, prone, ready, ripe, susceptible
زرنگ، باهوش، بااستعداد ≠ غیرمستعد، نامستعد
آماده، حاضر، مهیا
سازور، سزاوار، قابل، لایق
بارور، حاصلخیز
۱. زرنگ، باهوش، بااستعداد
۲. آماده، حاضر، مهیا
۳. سازور، سزاوار، قابل، لایق
۴. بارور، حاصلخیز ≠ غیرمستعد، نامستعد