بد رایی و ناراستی و نادرستی بد اندیشی و بد فکری
تیره رایی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تیره رایی. [ رَ / رِ ] ( حامص مرکب ) بدرایی وناراستی و نادرستی. بداندیشی و بدفکری :
در این کشور که هست از تیره رایی
سیه کافور و، اعمی روشنائی.
خلاف افکند در میان دو دوست.
در این کشور که هست از تیره رایی
سیه کافور و، اعمی روشنائی.
نظامی.
ز نادانی و تیره رائی که اوست خلاف افکند در میان دو دوست.
سعدی ( بوستان ).
رجوع به تیره و دیگر ترکیبهای آن شود.پیشنهاد کاربران
گمراهی
کلمه ی "تیره رایی" باتلفظ /tirerA'i/ از سه قسمت تشکیل
شده است . قسمت :"تیره " که یعنی بد، نحس ، سیاه ، منفی،
پلید . 🕷●•●وقسمت :"رای "که یعنی فکر، نظر، اندیشه،
idea🤔 . وقسمت :*ی* که یعنی داشتن . 👈"تیره رایی"
که میشه :تیره رای ی ●•●. یعنی داشتن فکر بد .
❗باتوجه به معنی ، "تیره رایی "مصدر هست ❗
مثال:تیره عملی ( داشتن عمل بد ) از تیره رایی ( داشتن فکر بد )
می آید .
شده است . قسمت :"تیره " که یعنی بد، نحس ، سیاه ، منفی،
پلید . 🕷●•●وقسمت :"رای "که یعنی فکر، نظر، اندیشه،
idea🤔 . وقسمت :*ی* که یعنی داشتن . 👈"تیره رایی"
که میشه :تیره رای ی ●•●. یعنی داشتن فکر بد .
❗باتوجه به معنی ، "تیره رایی "مصدر هست ❗
مثال:تیره عملی ( داشتن عمل بد ) از تیره رایی ( داشتن فکر بد )
می آید .
بد اندیشی، ناراستی،
کلمات دیگر: