برابر پارسی : بگاه
به موقع
برابر پارسی : بگاه
فارسی به انگلیسی
opportune, well - timed
[adv.] in time, in season
apropos, apposite, felicitous, pointed, seasonable, well-timed
واژه نامه بختیاریکا
بِه گَه
جدول کلمات
بجا
پیشنهاد کاربران
انجام دادن کاری در موعد خودش
بگاه
ب هنگام .
سر وقت . به وقت
سر وقت . به وقت
به هنگام
سَرِ زمانِ نیاز
به هنگام
به گاه
به هنگام
به گاه
بجا، بگاه
به زمان خود
کلمات دیگر: