کلمه جو
صفحه اصلی

توبه کار


مترادف توبه کار : پشیمان، تائب، توبه دار، نادم

فارسی به انگلیسی

penitent, regretful


penitent, repentant


penitent, repentant, regretful

مترادف و متضاد

صفت پشیمان، تائب، توبه‌دار، نادم


repenter (اسم)
توبه کار

contrite (صفت)
پشیمان، توبه کار، از روی توبه و پشیمانی

penitent (صفت)
پشیمان، توبه کار، اندوهناک، تائب، نادم

فرهنگ فارسی

توبه کننده . توبه دار

لغت نامه دهخدا

توبه کار. [ ت َ / تُو ب َ / ب ِ ] ( ص مرکب ) توبه کننده. تائب. توبه دار.نادم و پشیمان از گناه. ( ناظم الاطباء ) :
آتشم در جان گرفت از عود خلوت سوختن
توبه کارم توبه کار از عشق پنهان باختن.
سعدی.
من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها
توبه از می وقت گل ، دیوانه باشم گر کنم.
حافظ.
من همان ساعت که از می خواستم شد توبه کار
گفتم این شاخ ار دهد باری ، پشیمانی بود.
حافظ.
شرابی که از یمن او توبه کار
ز بند تقید شود رستگار.
ملا طغرا ( از آنندراج ).
رجوع به توبه و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ عمید

کسی که از گناه پشیمان شود و از آن دست بردارد، توبه کننده.

دانشنامه عمومی

(پهلوی) پَتِتیک.


پیشنهاد کاربران

اواب

کسی که از کرده خود شرمنده و نادم و پشیمان و خجل شود و از پروردگار طلب بخشش کندرا توبه کار گویند.

پشیمان، تائب، توبه دار، نادم


کلمات دیگر: