کلمه جو
صفحه اصلی

ایران زمین

فرهنگ فارسی

سرزمین ایران

لغت نامه دهخدا

ایران زمین. [ زَ ] ( اِخ ) سرزمین ایران. کشور ایران :
تو بشناس کز مرز ایران زمین
یکی فرد بد نام او آبتین.
فردوسی.
شگفتی بر او آفرین خواندند
ورا شاه ایران زمین خواندند.
فردوسی.
بزرگان و شیران ایران زمین
همه شاه را خواندند آفرین.
فردوسی.
به ایران زمین از چنین پشتیی
نماند آتش هیچ زردشتیی.
فردوسی.
درآمد یکی سیل از ایران زمین
که نه چین گذارد نه خاقان چین.
فردوسی.
میر ابواحمد محمد خسرو ایران زمین
آنکه شاد است او و دور است از همه رنج و کفا.
قصار امی.

دانشنامه عمومی

ایران بزرگ واژه ای است که برای اشاره به سرزمین ایرانیان (در معنای گسترده آن) به کار می رود.
خیابان ایران زمین (تهران) نام یکی از خیابان های مشهور تهران واقع در محله شهرک غرب است.
جشنواره تئاتر ایران زمین
ایران زمین نام پیشین دبیرستان سروش آزادی در تهران است.

ایران زمین (آلبوم). ایران زمین نام یک آلبوم موسیقی باصدای بیژن بیژنی، هنرمند ایرانی است که در سبک سنتی تهیه شده و دارای ۸ آهنگ است. کامبیز روشن روان نیز در ساخت این آلبوم همکاری کرده است.
بیژن بیژنی

پیشنهاد کاربران

بانک ایران زمین، از روی الگوی فارسی برای ترجمه ی نام کشور آلمان ( دوئیچلاند ) واژه ی برابر آن �آلمان زمین� را گذاشتیم و از نگاهی دیگر به دلیل همسانی نام، نام ایران زمین برای این بانک برگزیده شد. زمینه ی این بانک به رنگ صورتی یا سوسنی است و رنگی زنانه است چون بانکی زنانه است.


کلمات دیگر: