کلمه جو
صفحه اصلی

بقور

فرهنگ فارسی

جمع بقر و گاو خواه نر خواه ماده . گاوان .

لغت نامه دهخدا

بقور. [ ب ُ ] ( ع اِ ) ج ِ بَقَر گاو، خواه نر خواه ماده. ( آنندراج ). گاوان. ( مؤید الفضلاء ) : از صهیل خیول و رغاء جمال و شهیق و زئیر سباع وکلاب و خوار بقور و تغاد اغنام. ( جهانگشای جوینی ).
این اسد غالب شدی هم بر بقور
گر نبودی نوبت آن گاو زور.
مولوی.


کلمات دیگر: