کلمه جو
صفحه اصلی

ازین سان

فرهنگ فارسی

از این گونه از این قبیل ازین سان .

لغت نامه دهخدا

ازین سان. [ اَ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) مخفف از این سان. از این گونه. از این قبیل. زینسان ( مخفف آن ) :
بود دانشومند و هم پهلوان
نبیند کسی پیر زینسان جوان.
فردوسی.
برین دشت ازینسان بکین آمدم
نه از بهر گاه و نگین آمدم.
فردوسی.
همه بوم ما را ازینسان بر است
اگر زر و سیم است اگرگوهر است.
فردوسی.


کلمات دیگر: