کلمه جو
صفحه اصلی

بلا حد

فرهنگ فارسی

بدون حد بی اندازه بی کران . بلاخلافت .بدون خلاف بی اضافه و نقصان : (( و کلائ عالی شان اگر از چاوش مشارالیه حقیقت استفسار فرمایند بلاخلاف بموقف عرض.. خواهد رسانید .. ) )
بدون حد ٠ بی اندازه ٠ بی کران ٠

لغت نامه دهخدا

بلاحد. [ ب ِ ح َدد ] ( ع ق مرکب ) ( از: ب + لا ( نفی ) + حد ) بدون حد. بی اندازه. بی کران. ( از فرهنگ فارسی معین ).


کلمات دیگر: