کلمه جو
صفحه اصلی

ابوبشر

فرهنگ فارسی

کنیت اسمعیل بن علبه فقیه
از پیروان طریقه مرماری

لغت نامه دهخدا

ابوبشر. [ اَ بو ب ِ ] ( ع اِ مرکب ) نُقْل. ( مهذب الاسماء ) ( السامی فی الاسامی ).

ابوبشر. [ اَ بو ب ِ ] ( اِخ ) کنیت عمروبن عثمان بن قُنبر،سیبویه امام النحاة فارسی. رجوع به سیبویه... شود.

ابوبشر. [ اَ بو ؟ ] ( اِخ ) احمدبن ابراهیم بن احمد العمی. او بعد از 350 هَ. ق. وفات کرد و از شاگردان جلودی و یکی از علمای شیعه است و کتاب محن الانبیاء و الاوصیاء و الاولیاء از اوست. ( ابن الندیم ).

ابوبشر. [ اَ بو ب ِ ] ( اِخ ) کنیت اسماعیل بن علبه فقیه.

ابوبشر. [ اَ بو ب ِ ] ( اِخ ) متّی بن یونس نصرانی نسطوری دیرُقنّی. از پیروان طریقه مرماری. او شاگرد قویری و ابی احمدبن کرنیب و روفیل و بنیامین است. معاصر الراضی باﷲ عباسی و از اجله نَقله است و ریاست منطقیین زمان او بدو منتهی شود. ابوبشر مدتی در بغداد میزیست و از سریانی به عربی ترجمه میکرد. و در نقل و شروج و تألیفات خود معتمدعلیه است. وفات وی به سال 329 هَ. ق. بود. او راست : تفسیر ثلاث مقالات اواخر از تفسیر ثامسطیوس. شرح کتاب العباره ارسطو. شرح مبحث برهان ارسطو. شرح مقاله اولی طوبیقا ( جدَل ). ترجمه کتاب سوفسطیقا بسریانی. ترجمه بوطیقا ( مبحث الشعر ) از سریانی بعربی. ترجمه قسمی از السماء و العالم. ترجمه مقاله لام از شروح اسکندر افرودیسی و ثامسطیوس بر کتاب الحروف ، یعنی الهیّات ارسطو. ترجمه بعض مقاله اولی از السماء والعالم ارسطو. ترجمه کون و فساد ارسطو بتفسیر اسکندر. ترجمه کون و فساد مقیدورس . ترجمه مبحثی از هندسه افلاطون. ترجمه شروح مقیدورس بر کتاب آثارالعلویه. ترجمه کناش یحیی بن سرافیون. ترجمه کتاب العنایة تصنیف اسکندر افرودیسی در ردّ بر ابیقورس و ذیمقراطیس. تفسیر تفسیر ثامسطیوس بر سماع طبیعی ارسطو بسریانی. کتاب المقاییس الشرطیه. و رجوع به متّی بن یونس در فهرست ابن الندیم شود.

ابوبشر. [ اَ بو ب ِ ] ( اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم خِدامی. محدث رحّال از مردم ری و ظاهراً حنفی مذهب و او برادر ابواسحاق ابراهیم فقیه حنفی است. وی از عمربن سنان منجبی و احمدبن نصر لبّاد روایت کند و محمدبن احمدبن شعیب سغدی از او روایت آرد.

ابوبشر. [ اَ بو ؟ ] (اِخ ) احمدبن ابراهیم بن احمد العمی . او بعد از 350 هَ . ق . وفات کرد و از شاگردان جلودی و یکی از علمای شیعه است و کتاب محن الانبیاء و الاوصیاء و الاولیاء از اوست . (ابن الندیم ).


ابوبشر. [ اَ بو ب ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم خِدامی . محدث رحّال از مردم ری و ظاهراً حنفی مذهب و او برادر ابواسحاق ابراهیم فقیه حنفی است . وی از عمربن سنان منجبی و احمدبن نصر لبّاد روایت کند و محمدبن احمدبن شعیب سغدی از او روایت آرد.


ابوبشر. [ اَ بو ب ِ ] (اِخ ) کنیت اسماعیل بن علبه ٔ فقیه .


ابوبشر. [ اَ بو ب ِ ] (اِخ ) کنیت عمروبن عثمان بن قُنبر،سیبویه امام النحاة فارسی . رجوع به سیبویه ... شود.


ابوبشر. [ اَ بو ب ِ ] (اِخ ) متّی بن یونس نصرانی نسطوری دیرُقنّی . از پیروان طریقه ٔ مرماری . او شاگرد قویری و ابی احمدبن کرنیب و روفیل و بنیامین است . معاصر الراضی باﷲ عباسی و از اجله ٔ نَقله است و ریاست منطقیین زمان او بدو منتهی شود. ابوبشر مدتی در بغداد میزیست و از سریانی به عربی ترجمه میکرد. و در نقل و شروج و تألیفات خود معتمدعلیه است . وفات وی به سال 329 هَ . ق . بود. او راست : تفسیر ثلاث مقالات اواخر از تفسیر ثامسطیوس . شرح کتاب العباره ٔ ارسطو. شرح مبحث برهان ارسطو. شرح مقاله ٔ اولی طوبیقا (جدَل ). ترجمه ٔ کتاب سوفسطیقا بسریانی . ترجمه ٔ بوطیقا (مبحث الشعر) از سریانی بعربی . ترجمه ٔ قسمی از السماء و العالم . ترجمه ٔ مقاله ٔ لام از شروح اسکندر افرودیسی و ثامسطیوس بر کتاب الحروف ، یعنی الهیّات ارسطو. ترجمه ٔ بعض مقاله ٔ اولی از السماء والعالم ارسطو. ترجمه ٔ کون و فساد ارسطو بتفسیر اسکندر. ترجمه ٔ کون و فساد مقیدورس . ترجمه ٔ مبحثی از هندسه ٔ افلاطون . ترجمه ٔ شروح مقیدورس بر کتاب آثارالعلویه . ترجمه ٔ کناش یحیی بن سرافیون . ترجمه ٔ کتاب العنایة تصنیف اسکندر افرودیسی در ردّ بر ابیقورس و ذیمقراطیس . تفسیر تفسیر ثامسطیوس بر سماع طبیعی ارسطو بسریانی . کتاب المقاییس الشرطیه . و رجوع به متّی بن یونس در فهرست ابن الندیم شود.


ابوبشر. [ اَ بو ب ِ ] (ع اِ مرکب ) نُقْل . (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی ).


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابوبشر (ابهام زدایی). ابو بشر ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • ابوبشر دولایی، محدث و مورخ ایرانی• ابوبشر عمی، محدث و مورخ امامی
...


کلمات دیگر: