کلمه جو
صفحه اصلی

مسموعات

فارسی به انگلیسی

rumours, reports

مترادف و متضاد

hearsay (اسم)
اوازه، شایعه، مسموعات، چیز شنیده

فرهنگ فارسی

مسموعه ( مسموع )

لغت نامه دهخدا

مسموعات. [ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ مسموعة. شنوده ها. شنیده ها. نیوشیده ها. مقابل مبصرات و ملموسات و مشمومات و مذوقات. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مسموعات، به معنای کیفیات قابل ادراک به وسیله حسّ شنوایی است.
کیف محسوس، که از اقسام کیف غیر مختص به کم است، بر ۵ قسم است: ۱. مبصرات؛۲. مسموعات؛۳. مشمومات؛۴. مطعومات؛۵. ملموسات.
توضیح اصطلاح
مسموعات، کیفیاتی است که به وسیله حس شنوایی درک می شوند. و آن عبارت است از اصوات. در باره حقیقت صوت اقوال مختلف است:۱. عَرَضی است قائم به محل و کیفیتی است مسموع که از تموّج هوا، که حاصل از قرع یا قلع با مقاومت است، حاصل می شود.۲. جوهر است.۳. نفس تموّج هوا که ناشی از قلع یا قرع است.۴. نفس قلع یا قرع.
نقد و بررسی
در ردّ سه قول اخیر چنین گفته شده است:اول اینکه تموّج به قوه لامسه، و قلع یا قرع به قوه باصره ادراک می شود، ولی صوت جز با قوه سامعه ادراک پذیر نیست.دوم اینکه در تصور صوت احتیاجی به تصور قلع یا قرع نیست و بالعکس.سوم اینکه صوت پس از فنای آن دو (قلع و قرع) باقی است و ادراک می شود.چهارم اینکه صوت در خارج موجود است نه آن که فقط در حس وجود پذیرد.پنجم اینکه بقای صوت محال است زیرا امری است غیر قارّ.
مستندات مقاله
...


کلمات دیگر: