کلمه جو
صفحه اصلی

مناهی


مترادف مناهی : نهی شده ها، منکرات

فارسی به انگلیسی

prohibited acts, sine


مترادف و متضاد

نهی‌شده‌ها، منکرات


فرهنگ فارسی

کارهائی که شرعایاعرفامنع ونهی شده است
( صفت اسم ) جمع منهی ( غیاث ) باز داشته شده ها نهی شده ها : [ در عنفوان جوانی ... که مجال وساوس شیطانی فسیح تر باشد و میدان هواجس جسمانی بسیط تر از مناکر و مناهی دست بداشته است ... ] ( المعجم . مد . چا ۱۱:.۱ )

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِ. ) کارهایی که شرعاً و عرفاً منع و نهی شده .

لغت نامه دهخدا

مناهی. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مَنهی و مَنهیَّة. منهیات. چیزهای نهی شده. گناهان و جرایم. ( از ناظم الاطباء ). افعال بازداشته شده ، یعنی افعالی که در شرع ممنوع باشد و این جمع منهی که به معنی بازداشته شده باشد.( غیاث ). افعال بازداشته شده. ( آنندراج ) :
بجز مر ترا مدح باشد مناهی
بجز مر تراحمد باشد مثالب.
حسن متکلم.
در مناهی جمله ٔانبیا متساوی باشند. ( لباب الالباب چ نفیسی ص 19 ). در تجمل پادشاهی بنای ملاهی و مناهی را تمام برانداخته. ( لباب الالباب ایضاً ص 50 ). از او پرسیدند که مرید به چه ریاضت کند؟ گفت : به از مناهی بازایستادن. ( تذکرةالاولیاء عطار چ کتابخانه مرکزی ج 2 ص 256 ).
در دست عقل ، نور مساعی تو چراغ
بر کام نفس ، حکم مناهی تو لگام.
کمال الدین اسماعیل ( دیوان چ حسین بحرالعلومی ص 2 ).
من اگر چنانکه نهی است نظر به دوست کردن
همه عمر توبه کردم که نگردم از مناهی.
سعدی.
قیمت خود به ملاهی و مناهی مشکن
گرت ایمان درست است به روز موعود.
سعدی.
بخشایش الهی گمشده ای را در مناهی چراغ توفیق فرا راه داشت. ( گلستان ). محال است که با حسن طلعت ایشان گرد ملاهی گردند، و یا قصد مناهی کنند. ( گلستان ). ورع در اصل ، توقی نفس بود از وقوع در مناهی چنانکه در خبر است... ( مصباح الهدایه چ همایی ص 371 ). اما خاطر شیطانی آن است که داعی بود با مناهی و مکاره. ( مصباح الهدایه ایضاً ص 104 ). تمهید عذر معاصی و مناهی بود. ( مصباح الهدایه ایضاً ص 121 ). رجوع به منهی شود.
- مناهی الشرع ؛ کارهایی که از آنها منع شده است. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

= مَنهی

مَنهی#NAME?



کلمات دیگر: