کلمه جو
صفحه اصلی

مکانیکی


مترادف مکانیکی : مربوط به مکانیک، تعمیرگاه اتومبیل

برابر پارسی : افزارواره

فارسی به انگلیسی

mechanical

فارسی به عربی

ادات , میکانیکی

مترادف و متضاد

تعمیرگاه اتومبیل


۱. مربوط بهمکانیک
۲. تعمیرگاه اتومبیل


gadget (اسم)
اسباب، جزء، ابزار، مکانیکی، الت کوچک

gizmo (اسم)
اسباب، جزء، ابزار، مکانیکی، الت کوچک

mechanical engineer (اسم)
مکانیکی

mechanic (صفت)
مکانیکی، هنرور، ماشینی، غیر فکری

mechanical (صفت)
مکانیکی، هنرور، ماشینی، غیر فکری

مربوط به‌مکانیک


فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به مکانیک : [ صنایع مکانیکی ] .

لغت نامه دهخدا

مکانیکی. [ م ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به مکانیک : صنایع مکانیکی. || ( اِ مرکب ) جایی که امور مربوط به مکانیک انجام شود: مغازه مکانیکی. || ( حامص ) عمل مکانیک. هنر و فن در امور مکانیک.

فرهنگ فارسی ساره

افزارواره



کلمات دیگر: