کلمه جو
صفحه اصلی

منزوی کردن


مترادف منزوی کردن : تنها گذاشتن، گوشه نشین کردن، به حاشیه راندن، حاشیه نشین کردن

فارسی به انگلیسی

cloister, fence, immure, insulate, isolate, marginalize, seclude, sequester

مترادف و متضاد

۱. تنها گذاشتن، گوشهنشین کردن
۲. به حاشیهراندن، حاشیهنشین کردن


seclude (فعل)
جدا کردن، مجزا کردن، منزوی شدن، منزوی کردن، گوشه انزوا اختیار کردن

تنها گذاشتن، گوشه‌نشین کردن


به حاشیه‌راندن، حاشیه‌نشین کردن



کلمات دیگر: