کلمه جو
صفحه اصلی

متمایز


مترادف متمایز : برجسته، متشخص، مشخص، ممتاز ، متباین، متفاوت

متضاد متمایز : متعارف

برابر پارسی : جدا، سوا

فارسی به انگلیسی

disparate, distinct, several

distinct


فارسی به عربی

بارز , متنوع , مختلف

مترادف و متضاد

different (صفت)
غیر، مغایر، مختلف، متفاوت، متنوع، متمایز

distinguished (صفت)
مشخص، ممتاز، برجسته، فاخر، متمایز، متشخص

preferable (صفت)
برتر، متمایز، مرجح، قابل ترجیح، دارای رجحان

distinct (صفت)
روشن، واضح، متفاوت، متمایز، مجزا

برجسته، متشخص ≠ متعارف


مشخص، ممتاز


۱. برجسته، متشخص
۲. مشخص، ممتاز ≠ متعارف
۳. متباین، متفاوت


فرهنگ فارسی

آنکه یا آنچه که ا دیگران جداومشخص باشد، دارای تمایز
( اسم ) آنکه یا آنچه که از دیگران مشخص باشد ممتاز مشخص جمع : متمایزین .

فرهنگ معین

(مُ تَ یِ ) [ ع . ] (اِفا. ) چیزی که از دیگری جدا و مشخص باشد.

لغت نامه دهخدا

متمایز. [ م ُ ت َ ی ِ ] ( ع ص ) ( از «م ی ز» ) جدا شده. باز شناخته از. آن که از دیگران مشخص و ممتاز و جدا باشد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- متمایز شدن ؛ جدا شدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ عمید

ویژگی کسی یا چیزی که از دیگران جدا و مشخص باشد، دارای تمایز.

دانشنامه عمومی

در ریاضیات، دو چیز متمایز هستند اگر مساوی نباشند. در فیزیک دو چیز متمایز هستند اگر نتوان آن ها را روی هم نگاشت.
هر معادله درجه دو در اعداد مختلط دو ریشه دارد.معادلهٔ
به صورت
تجزیه می شودو بنابر این ریشه های آن x = ۱ و x = ۲ هستند.از آنجا که ۱ و ۲ مساوی نیستند، ریشه های این معادله متمایزند.

فرهنگ فارسی ساره

جدا


پیشنهاد کاربران

غیر تکراری

فرق داشتن دو چیز

دگرسان سازی

جدا و غیر تکراری
جداشده

جدا و مشخص شده

متمایز بنظرم یعنی جدا

متفاوت

ممتاز بودن از جهتی

مختلف ، متفاوت، جدا

جدا، متفاوت، مختلف


کلمات دیگر: