کلمه جو
صفحه اصلی

فیوز

فارسی به انگلیسی

fuse, fuse(-wire)

fuse(-wire)


فارسی به عربی

مصهر

مترادف و متضاد

fuse (اسم)
فیوز، فتیله مواد منفجره، سیم گذاشتن، فتیله دینامیت

fuze (اسم)
فیوز، فتیله مواد منفجره، سیم گذاشتن، فتیله دینامیت

فرهنگ فارسی

رشته نازک فلزی که درسرراه جریان برق قرارمیدهندکه هرگاه جریان برق ازحدمعین شدیدترشودذوب شودوجریان راقطع کند
( اسم ) سیمی فلزی که در مسیر جریان الکتریک تعبیه کنند . اگر جریان برق قوی و خطرناک باشد سیم مزبور ذوب می شود و جریان را قطع می کند .

وسیله‌ای در مدارهای الکتریکی که در هنگام افزایش بیش‌ازحد جریان، با قطع مدار، ایمنی آن را تأمین کند


فرهنگ معین

[ انگ . ] (اِ. ) اسبابی که جهت جلوگیری از عبور جریان شدید الکتریسته در یک مدار به کار می رود. ،~ پراندن کنایه از: حیرت زده شدن .

لغت نامه دهخدا

فیوز. ( انگلیسی ، اِ ) سیم فلزی که در مسیر جریان برق تعبیه کنند، اگر جریان بسیار قوی و خطرناک باشد سیم مزبور ذوب میشود و جریان را قطع میکند. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

وسیله ای برای حفاظت مدارهای الکتریکی که در هنگام عبور جریان الکتریکی قوی، مدار را قطع می کند.

دانشنامه عمومی

فیوز یک قطعه و وسیله ای حفاظتی است که در مدارهای الکتریکی و الکترونیکی کاربرد دارد و آن ها را در برابر افزایش غیرمجاز جریان الکتریکی محافظت می کند. اگر جریانی بیش از جریان نامی از فیوز بگذرد واکنش فیوز قطع جریان الکتریکی خواهد بود و قطع جریان، دیگر قسمت ها آسیب نخواهند دید.
در الکترونیک و مهندسی برق امروز، هزاران طرح مختلف فیوز برای ولتاژ و جریان های ویژه، ظرفیت و زمان واکنش؛ بسته به برنامۀ کاربردی آن، طراحی و تولید شده است. این تنوع در ویژگی های زمانِ واکنش، به طراحان کمک می کند تا با انتخاب دقیق تر؛ همزمان با ارائۀ ایمنی کافی، از انقطاع بی مورد جریان جلوگیری کنند. معمولا برای یک مدار الکتریکی خاص، مقررات و آئین نامه های سیم کشی، حداکثر مجاز مقدار آن را تعیین می کنند. اتصال کوتاه، اضافه بار، بارهای نامتقارن یا خرابی دستگاه، دلایل اصلی عمل کردن فیوز هستند.
هرچند که فیوز از روزهای نخست مهندسی برق یک ابزار ضروری ایمنی بوده، این قطعه اولین بار توسط توماس ادیسون در سال ۱۸۹۰ میلادی ثبت اختراع شده است.
یک فیوز ابزار خودکاری برای قطع رسیدن نیرو به یک سیستم معیوب است که می تواند با قطع اتصال خودکار (ADS )؛(«Automatic Disconnection of Supply»)، تامین شود. این قطع کننده مدار می تواند به عنوان یک جایگزین برای فیوز ها موررد استفاده قرار گیرد ولی ویژگی های متفاوت قابل توجهی با آن دارد.

دانشنامه آزاد فارسی

فیوز (fuse)
در الکتریسیته، سیم یا تسمه ای فلزی در مدار، برای قطع جریان هنگام عبور جریان اضافی. وسیله ای ایمنی است و مانع عبور جریان هایی اضافی می شود که در صورت عبور از مدار، به تجهیزات برقی آسیب می رسانند یا موجب آتش سوزی می شوند. جریانی که از فیوز عبور می کند، انرژی الکتریکی را به انرژی گرمایی تبدیل می کند و با افزایش جریان، دمای سیم یا تسمۀ فیوز نیز بیشتر و در جریانی معین ذوب می شود و مدار را قطع می کند، در نتیجه، عبور جریان متوقف می شود. دستگاه های برقی گوناگون، با توجه به جریانی که مجاز است از آن ها عبور کند، به فیوزهای متفاوت نیاز دارند. مثلاً بعضی از دستگاه ها به فیوز سیزده آمپری نیاز دارند و برخی دیگر به فیوز سه آمپری. این اصطلاح همچنین به معنای فتیلۀ مواد منفجره است. فتیله طنابی آغشته به مواد شیمیایی است که آهسته و با سرعتی از پیش تعیین شده می سوزد. از فتیله برای منفجرکردن خرج اصلی استفاده می کنند. طول فتیله باید به اندازه ای باشد که روشن کردن آن خطری دربر نداشته باشد.

فرهنگستان زبان و ادب

{fuse} [فیزیک] وسیله ای در مدارهای الکتریکی که در هنگام افزایش بیش ازحد جریان، با قطع مدار، ایمنی آن را تأمین کند

پیشنهاد کاربران

تا حالا سایتی به زیبایی سایت شما ندیدم
واقعا عااااالللیییییییی بود
در ضمن در زبان فارسی فیوز در معنای رنگ پریده هم استفاده می شود
خیلی خوشحال میشم اگه نظر من رو به دید عموم روا بگذارید
با تشکر



کلمات دیگر: