مترادف متلاشی کردن : درهم شکستن، مضمحل کردن، از هم پاشاندن، نابود کردن، معدوم کردن
متلاشی کردن
مترادف متلاشی کردن : درهم شکستن، مضمحل کردن، از هم پاشاندن، نابود کردن، معدوم کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
اِجتیاحٌ
مترادف و متضاد
تجزیه کردن، از هم پاشیدن، متلاشی شدن، متلاشی کردن
خرد کردن، فاسد شدن، از هم پاشیدن، فرو ریختن، متلاشی شدن، متلاشی کردن، تجزیه شدن
متلاشی شدن، متلاشی کردن، تراشه کردن
خرد کردن، متلاشی کردن، ریز کردن
درهم شکستن، مضمحل کردن، از هم پاشاندن
نابود کردن، معدوم کردن
۱. درهم شکستن، مضمحل کردن، از هم پاشاندن
۲. نابود کردن، معدوم کردن
کلمات دیگر: