کلمه جو
صفحه اصلی

متصرف شدن


مترادف متصرف شدن : به چنگ آوردن، به دست آوردن، به تصرف خود درآوردن، متملک شدن، تصاحب کردن، در اختیار خود درآوردن، در اختیار گرفتن، آرمیدن، هم بستر شدن، جماع کردن

فارسی به عربی

امتلک

مترادف و متضاد

possess (فعل)
داشتن، دارا بودن، متصرف بودن، در تصرف داشتن، دارا شدن، متصرف شدن

۱. بهچنگ آوردن، به دستآوردن، بهتصرفخود درآوردن
۲. متملک شدن، تصاحب کردن
۳. در اختیار خود درآوردن، در اختیار گرفتن
۴. آرمیدن، همبستر شدن، جماع کردن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - در تصرف خود گرفتن بدست آوردن . ۲ - آرمیدن با دختر یا زن جماع کردن : امیر هوشنگ دختر را متصرف شد ... .


کلمات دیگر: