کلمه جو
صفحه اصلی

گیاه خوار

فارسی به انگلیسی

herbivorous, vegetarian, herbivorous

فارسی به عربی

نباتی

مترادف و متضاد

vegetarian (صفت)
گیاه خواری، گیاه خوار

phytophagous (صفت)
گیاه خوار

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) خورند. گیاه . ۲ - جانوری که خوراکش منحصرا گیاهان و علفها باشد علف خوار جمع : گیاه خواران . یا گیاه خواران . ( جمع گیاه خوار ) جانورانی که منحصرا تغذی. آنها از انساج گیاهی باشد از قبیل دامها و انواع گوزنها و آهو ها و برخی حشرات علف خواران . ۳ - ( اسم ) علف زار مرتع : چون ربیع بودی بگیاه خوار از آنجا برفتندی .

لغت نامه دهخدا

گیاه خوار. [ خوا / خا ] ( نف مرکب ) گیاخور. خورنده گیاه. آنکه گیاه و علف خورد. رجوع به گیاخوار شود : شاه جانوران گوشت خوار باز است و شاه چهارپایان گیاه خوار اسب است. ( نوروزنامه ). || ( اِ مرکب ) مرتع. آنجا که چارپایان بچرند و علف خورند : پارس سربسر چندانک دره ها و قهستانها است جمله گیاه خوار است. ( فارسنامه ابن بلخی ص 155 ). به تابستان و زمستان از جای بجای همی گردند بر گیاه خوارها و هواهایی که خوشتر بود. ( حدود العالم ). زمستان در شهر شدندی و تابستان به صحرا، و گیاه خوارها جای گرفتندی و کشت ایشان جز گاورس نبود. ( مجمل التواریخ و القصص ص 100 ). چون ربیع بودی به گیاه خوار از آنجا برفتندی. ( ابوالفتوح ج 5 ص 61 ). رجوع به گیاخوار شود.

فرهنگ عمید

هر جانوری که انرژی مورد نیاز خود را با مصرف گیاهان به دست آورد، خورندۀ گیاه، علف خوار.

دانشنامه عمومی

گیاهخوار (رمان). «گیاهخوار» (채식주의자) رمانی ۳ بخشی نوشته هان کانگ نویسنده اهل کره جنوبی است که برای اولین بار در سال ۲۰۰۷ منتشر شد. رمان، داستان زنی کره ای مقیم سئول را روایت می کند که تصمیم می گیرد دیگر گوشت نخورد و گیاهخوار شود. این کتاب روایت زندگی دو خواهر است در کرهٔ جنوبیِ امروز و داستان انتخاب هایشان را بر بستری از فرهنگ و غذاهای کره ای روایت می کند. این کتاب پس از آن که به دست دبورا اسمیت به انگلیسی ترجمه شد، در سال ۲۰۱۶ توانست جایزه ادبی بوکر بین المللی را از آن خود کند. این کتاب همچنین برندهٔ جوایز یی سانگ ۲۰۱۵ و جایزهٔ لیبراتور پرایس فرانکفورت ۲۰۱۷ شده است. دبورا اسمیت مترجم انگلیسی این کتاب هم جایزهٔ ترجمه برده است و به علاوه هان کانگ پس از برنده شدنِ جایزهٔ نقدیِ من بوکر، آن را با مترجم انگلیسی اش نصف کرد.
دبورا اسمیتمنیره ژیان
زبان کره ای، انگلیسی
منیره ژیان این کتاب را در سال ۱۳۹۵ توسط انتشارات آذرمیدخت به فارسی برگردانده است. بعلاوه ترجمهٔ دیگری از این کتاب از مهلا سادات عرب و به همت انتشارات آنا پنا که سال ۹۶ منتشر شد در دست است.

دانشنامه آزاد فارسی

گیاه خوار (vegetarian)
شخصی که، بنابه دلیل بشردوستانه، زیبایی شناختی، سیاسی یا بهداشتی، فقط غذاهایی مصرف می کند که نیاز به ذبح نداشته باشد. وِگان ها (گیاه خواران صِرف) هیچ غذای حیوانی، حتی تخم مرغ و شیر، را نمی خورند. شمار گیاه خواران در بریتانیا روبه افزایش است.

گیاه خوار (جانوران). گیاه خوار (جانوران)(herbivore)
جانوری که از گیاهان سبز، موجودات تک یاختۀ فتوسنتزکننده یا فرآورده های آن ها ازجمله دانه ها، میوه ها، و شهد تغذیه می کند. به نظر می رسد که فراوان ترین نوعِ گیاه خوار پلانکتون جانوری (زوپلانکتون) باشد. این جانوران بی مهرگان کوچکی اند که در آب هایِ سطحی اقیانوس ها از جلبک های فتوسنتزکنندۀ ریز تغذیه می کنند. تعداد گیاه خواران از دیگر جانوران بیشتر است، زیرا غذای فراوانی در اختیار دارند. گیاه خواران حلقه ای حیاتی در زنجیرۀ غذایی بین گیاهان و گوشت خواران ایجاد می کنند. پستانداران گیاه خواری، مثل گاو و گوسفند، که در رژیم اصلیِ غذایی شان به سلولز وابسته اند، معمولاً میلیون ها باکتری اختصاص یافته در لولۀ گوارش خود دارند که آنزیم سلولازِ لازم برای گوارش سلولز را تولید می کنند. هیچ پستانداری به تنهایی قادر به تولید سلولاز نیست.

فرهنگستان زبان و ادب

{vegetarian} [تغذیه] فردی که به هر دلیل از خوردن گوشت و فراورده های گوشتی پرهیز می کند

نقل قول ها

گیاهخوار (رمان). گیاهخوار (به کره ای: 채식주의자) رمانی ۳ بخشی نوشته هان کانگ نویسنده اهل کره جنوبی است که برای اولین بار در سال ۲۰۰۷ منتشر شد.
• «او دلیلش را نمی دانست، اما در مواجهه با آن ساختمان های رو به زوال، به کودکی می ماند که هیچ چیز از زندگی نفهمیده است.»• «وقتی کسی دستخوش چنین تغییر بزرگی می شود، به غیر از عقب ایستادن و دخالت نکردن در کارش، هیچ کاری از از دست هیچ کس برنمی آید.»• «این درد مانند سیاه چاله ای در حال بلعیدن اوست، منشأ ترسی شدید و در عین حال، آرامشی عجیب و خاموش.»

پیشنهاد کاربران

آدمی که گوشت نخورد و خوردن گوشت جانوران را برای انسان زیان آور بداند.

vegan

کسی که به حقوق حیوانات احترام گذاشته

گیاه خوار Vegetarian


کلمات دیگر: