کلمه جو
صفحه اصلی

قندیل یخ

فارسی به انگلیسی

icicle

فارسی به عربی

رقاقة الثلج

مترادف و متضاد

icicle (اسم)
قندیل یخ، قطعه یخ، قله یخ، یخ پاره

فرهنگ فارسی

چیزی میان تهی که یخ در آن گذارند

لغت نامه دهخدا

قندیل یخ. [ ق ِ ل ِ ی َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چیزی میان تهی که یخ در آن گذارند. ( از آنندراج ) :
ترا با من دم خوش درنگیرد
بقندیل یخ آتش درنگیرد.
نظامی ( از آنندراج ).
رجوع به قندیل تیرشود.

پیشنهاد کاربران

قندیل ( Icicle ) ، جرمی آویخته و از جنس یخ است که به سبب انجماد قطرات آب در حال چکیدن به پایین حاصل می شود. گرمای خورشید سبب ذوب شدن برف انباشته شده بر سطوح مختلف، و جاری شدن قطرات آب حاصل به پایین سطح می گردد. این قطرات آب مجدداً بواسطه سرما، منجمد شده و قندیل را بوجود می آید. برای بروز این پدیده همزمان دو دمای محیطی لازم است. یکی بالاتر از صفر که سبب ذوب شدن برف و جریان آب می شود و دیگری پایین تر از صفر که سبب انجماد آب جاری می گردد. نیروی جاذبه قطره آب حاصل از ذوب شدن را به سمت پایین کشیده و در زمانی اندک این قطرات مجدداً منجمد می شوند. جهت تشکیل قندیل به سمت پائین است و بدین خاطر، قندیل شبیه جسمی لوله ای شکل یخی
است که سمت تیز آن به سوی زمین می باشد.


کلمات دیگر: