مترادف متصرف : اشغالگر، صاحب، تصرف کننده
برابر پارسی : دست اندرکار، چیره، گرفته، دردست دارنده
possessor, occupier
صفت
اشغالگر
صاحب
تصرفکننده
۱. اشغالگر
۲. صاحب
۳. تصرفکننده
متصرف . [ م ُ ت َ ص َرْ رَ ] (ع ص ) هر آنچه در اختیار و تملک کسی باشد. (ناظم الاطباء).
- غیرمتصرف ؛ بیرون از اختیار وتملک کسی ، مانند مرغ در هوا و ماهی در آب . (ناظم الاطباء). آنچه در تصرف نباشد. و رجوع به ماده ٔ قبل و تصرف شود.
- متصرف ٌ فیه ؛ مالک شده و دارا. (ناظم الاطباء). آنچه در آن تصرف شود.